سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جدایی نادر از سیمین !

  فیلم جدایی نادر از سیمین از مدت‌ها پیش سر و صدای زیادی را در پی گرفتن جوایز بسیاری در ایران و مخصوصاً خارج از کشور به پا کرده است. این جوایز از یک منظر به خاطر نقاط قوت فنی فیلم به آن اختصاص داده شده است ولی آیا تمام ماجرا همین است!؟ آیا غیر از این فیلم ، فیلم دیگری صرفاً از جهات فنی مستحق این جوایز نبوده و نیست!؟ بنده قصد صدور حکم به نفع یا علیه این فیلم را ندارم ولی نکاتی را از خود فیلم یادآور می‌شوم که شاید بتوان با آن به این تردیدها پاسخ داد. 
 
  فیلم از اقدام به جدایی سیمین شروع می‌شود. روال فیلم هم به شکلی هست که دنبال مدرک برای اثبات ادعا و حق بودن زن است. فیلم به گونه ای پیش می‌رود که بیننده متقاعد شود که ادعای زن که قصد سفر به بیرون از ایران را دارد کاملاً صحیح و منطقی است. در پایان نیز جناب آقای فرهادی مهر تایید بر سناریویی که نوشته‌اند می‌زنند و زن پس از تردیدهای پیاپی و با تمام علاقه خود به همسرش تصمیم خود را عملی می کند.   

   از منظر دیگری نگاه می‌کنیم. نقش به ظاهر مذهبی فیلم که نشانه و شعار مذهب را بر تن دارد و چادری است یک آدم دروغگو است که با دروغگویی خود مشکلات فراوانی را پیش می‌آورد. البته این نقش مذهبی فیلم در پایان فیلم عذاب وجدان می‌گیرد و تصمیم می‌گیرد که پول حرام وارد زندگی‌اش نشود و البته شوهر او باز هم متقاعد نمی‌شود و ... ولی در نقطه مقابل تقریباً هیچ اشتباه خاصی از طرف خانواده نادر و سیمین مشاهده نمی‌شود! سیمین که از شرایط حاکم بر ایران به تنگ آمده است و قصد مهاجرت دارد ، که با توجه به سیر فیلم و بیان استعاره‌گونه‌اش ، مقصر آن قشر مذهبی ایران و شاید حاکمیت مذهبی آن است! به عنوان کسی که از ابتدای فیلم تا پایان آن شاید به سختی بتوان کوچکترین نقطه سیاهی در رفتار وی پیدا کرد معرفی می‌گردد و البته در پایان نیز این فرد فرشته صفت! با تمام تردیدها و از خود گذشتگی‌هایی! که در بین فیلم دارد و با تمام عشق به شوهرش تصمیم خود را عملی می کند و مهر تاییدی بر سکانس اول فیلم که درخواست طلاق به خاطر اصرار زن برای خروج از ایران است می‌زند.

  اگر اسم این شکل فیلمسازی سیاه نمایی نیست پس چیست؟ البته این فیلم که ما حصل اینگونه طرز فکر جناب آقای فرهادی است برای همفکران ایشان بسیار مایه مباهات می‌باشد! برای کسانی که جو پیشرفت کشورهای غربی آنها را گرفته است ، برای کسانی که اینگونه می‌پندارند که این سوی مرزها جهنمی طاقت فرسا و آنسوی مرزها بهشتی برین است قطعا این فیلم چه از نظر فنی و چه مفهومی بسیار فیلم خوبی خواهد بود. قصد بنده به هیچ وجه بیان این مطلب نیست که کشور ایران در حال حاضر هیچ عیب و ایرادی ندارد و همه چیز آرام و سر جای خود است! ولی مسئله اصلی سر این است که آیا اوضاع ایران آنگونه که جناب آقای فرهادی ترسیم کرده است می‌باشد!؟ آیا اوضاع آنقدر غیر قابل تحمل است و مقصر آن هم افراد مذهبی و یا حاکمیت مذهبی آن است!؟ اینکه فساد چه در سطح جامعه و چه در درون دولت وجود دارد ، اینکه اوضاع بسیاری از افراد از نظر اقتصادی خوب نیست  و بسیاری از مشکلات دیگر مسائلی نیستند که بتوان آنها را انکار کرد. خود بنده از جهت وضع اقتصادی ، شرایط زیر متوسطی دارم پس اگر حرفی هم می‌زنم از سر سیری و ... نیست. ولی چرا امثال ما این وضع را بسیار مطلوبتر از اوضاع کشورهای غربی می دانیم ولی افرادی همچون جناب آقای فرهادی عکس این را می‌گویند. اینکه ریشه این مشکلات کجاست خود جای موشکافی و دقت نظر بیشتری دارد که جای بحث مستقلی را می طلبد ولی صحبت اصلی ما در اینجا یافتن علت این همه اختلاف نظر است! این اختلاف نظر ریشه در تفاوت دیدگاه‌ها و اعتقادات قلبی دارد. از سویی اوضاع ایران از نظر شرایط اقتصادی و امنیتی آنقدرها هم طاقت فرسا نیست. از سوی دیگر رفاه و لذات دنیوی برای ما اصالتی ندارد و این بدان معنی است که مهمترین و زیباترین و ارزشمندترین چیز نزد ما ایمان به خدا و همنشینی با مومنین می باشد. پس هر جا یاد خدا و ارزش گذاشتن به فرامین و اوامر حضرت حق بیشتر باشد آرامش و آسایش ما نیز فراهمتر خواهد بود. در جهان ، همه کس به دنبال آرامش می گردد و حتی اگر دنبال پول و ماشین و خانه و ... هست همه به خاطر رسیدن به آرامش است. ما آرامش را در نزدیکی به خدا و به فرموده خود او در انجام فرامین او یافته ایم و اگر کمی شرایط مادی فراهم هم نباشد به این دلیل که ارزشمندتر از آن در کنار ماست خیلی به ما سخت نخواهد گذشت. البته اگر دوست از روی کرم آسایشی را در زندگی ما قرار داد شاکر او هستیم ولی اگر اینچنین هم نشد همینکه به فرامین او گردن می نهیم ما را بس است. این است بیانی از آیه شریفه که می فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» که آگاه باشید که تنها و تنها با یاد خداست که دلها آرام می گیرد و بالاترین ذکر و یاد خدا ذکر عملی است و بالاترین ذکر عملی هم هنگام مواجه شدن با حرام و یا ترک واجبی است. پس کسی که یاد خدا و مخصوصاً یاد عملی خدا همراه و قرین اوست هیچ آشفتگی و تشویشی نخواهد داشت و اگر هم در پی کار و فعالیت یا مبارزه با ظلم و منکری می‌رود همه و همه به خاطر به دست آوردن بالاترین و والاترین وجود عالم یعنی حضرت حق می‌باشد.

  البته بنده شخصاً ادعای نزدیکی به خدا و جزء خواص حضرت حق بودن را ندارم و اینجا هم چنین ادعایی نکرده‌ام. آنچه که بیان شد از این باب بود که هر ادعایی نشانه‌ای دارد. اگر من ادعای تخصص در فلان رشته را دارم باید آثار آن در من بروز پیدا کند و خود را نشان دهد. همانگونه که ادعای کسی که در رشته‌ای تخصص ندارد پذیرفته نیست. همانطور هم اگر کسی تخصصی داشته باشد پنهان کردن آن کار معقولی نیست. یاد خدا و نزدیکی و قرب به خدا نشانه‌هایی دارند که اگر کسی بدون آن آثار و نشانه‌ها ادعای ایمان به خدا کند ادعایی گذاف کرده است و اگر کسی با داشتن آن نشانه‌ها در همان حد و نه بیشتر از آن ادعایی بکند کار خلافی انجام نداده است. بنا به فرموده خود قرآن این یاد خداست که تنها عامل آرامش دلهاست و اگر چیزی غیر از یاد خدا توهم آرامش را به همراه داشته باشد به دلیل واقعی نبودن آن بسیار موقت و زودگذر خواهد بود. اگر کسی ادعای ایمان به خدا و یاد خدا را دارد باید این کار او باعث شود که بقیه مسائل و مشکلات در حاشیه قرار بگیرند و اگر کاستی هم باشد چندان به چشم او نیاید و موجب تشویش و نا امیدی او نگردد. چرا که عامل اصلی آرامش دلها تنها و تنها یاد خداست و هر گاه این تنها عامل آرامش موجود باشد ، اگر هم نیازی به چیز دیگری هم باشد باز برای پل ساختن از آن برای رسیدن به این عامل اصلی آرامش است.



کلمات کلیدی : جدایی نادر از سیمین، فیلم، اسکار، اصغر فرهادی