سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رمز شاد زیستن - 1 (دعا - 5)

چگونه از زندگی لذت کامل ببریم!؟ 

شما احتمالا تا حالا خیلی امتحان داده‌اید. در امتحان دو نوع ترس داریم.

یکی: ترسی که باعث می‌شود که شما به درس خواندن تحریک شوید. یعنی اگر آنقدر از ترس برای شما نباشد اصلا به سمت درس خواندن نمی‌روید و یا اگر بروید آنقدر که باید، تلاش نمی‌کنید. این ترس، ترس مثبت است.

دوم: ترسی که باعث می‌شود که شما اضطراب و دلهره بگیرید که این حس اضطراب و دلهره باعث میشه شما یا نتوانید اصلا درس بخوانید یا اگر بخوانید نتوانید به قدر کافی روی درس یا پاسخگویی در امتحان تمرکز داشته باشید و به قول معروف دست و پایتان را گم کنید. این ترس، ترس منفی است. علتش هم اهمیت بیش از حد نتیجه است و راه علاجش هم اهمیت دادن به آن نتیجه به اندازه‌ای که ارزشش را دارد هست؛ نه اهمیت دادن بیش از ارزشی که دارد.  

این را بدانیم که به هر چه بیاندیشیم به ما نزدیک خواهد شد. اگر به خوبی و نتایج مثبت فکر کنیم به ما نزدیکتر خواهد شد. ولی اگر به شکست و نتایج منفی فکر کنیم همان به ما نزدیکتر خواهد شد. ترس و اضطراب و دلهره منفی باعث می‌شود ما معمولا به شکست و عدم موفقیت و نتایج منفی فکر کنیم. ولی ترس معقول باعث می‌شود ما به موفقیت و نتایج مثبت فکر کنیم و همان به ما نزدیکتر شود.

البته کسانی که ایمان به خدا دارند مطلقا از ترس دوم دور هستند. چون آنها هدف از تلاششان برای موفقیت در امتحان راضی نگه داشتن خداست که با تلاش و انجام وظیفه، خدا راضی شده است. پس به هدف رسیده‌اند. ولی نتیجه ظاهری برایشان اهمیت فرعی دارد. یعنی اگر به دست آمد و خدا چنین مقدر کرد، شکر می کنند و خوشحال هستند و از خدا قدردانند (توضیح مفصل این قسمت در بحث توقع خواهیم رسید) و اگر مقدر نشد که به نتیجه ظاهری برسند اهمیتی ندارد‌؛ چون به هدف اصلی رسیده‌اند. تکرار میکنم. چرا رسیدن به هدف ظاهری برایشان اهمیتی ندارند؟ چون به هدف اصلی که راضی بودن خدا از آنهاست به آن رسیده‌اند.

اتفاقا این افراد بیشتر به نعمتهای ظاهری و دنیوی می‌رسند ولی چون به نعمت اصلی که رضایت خداست رسیده‌اند خودشان از خدا می‌خواهند برای اینکه زیاد سرگرم دنیا نشوند بیش از حد نیاز به آنها از دنیا ندهد. وگرنه اگر مثل حضرت سلیمان از خدا حتی حکومت بی‌نظیر هم بخواهند به آنها داده می‌شود.

خدا چنین مقدر کرده است که اگر دنیا در چشم شما حقیر باشد دنیا را به سوی شما بفرستد و همچین اگر دنیا در چشم شما مهم باشد آن را از شما دور نگه دارد (چون شما را دوست دارد و می داند که سرگرم شدن به دنیا یعنی شقاوت و بدبختی ابدی). مثل پدری که بداند فرزندش از ماشین درست استفاده می‌کند. این پدر اگر قدرت خریدن ماشین داشته باشد قطعا برایش خواهد خرید. ولی برای بچه‌ای که می‌داند ماشین باعث خواهد شد که از اهداف اصلی دور شود یا جانش به خطر بیفتد قطعا از خریدن ماشین به او دریغ خواهد کرد. چون او را دوست دارد و نمی‌خواهد به او آسیبی برسد. پس اگر دنیا و آخرت را با هم می‌خواهید راهش رضایت خداست و اگر نه آخرت و نه دنیا را می‌خواهید راهش دوری از خداست. کسانی که از خدا دور هستند ممکن است از نظر ظاهری دارا باشند ولی نمی‌تواند لذت دائمی و عمیق و کامل از آن ببرند (پس به هدفشان نمی‌رسند) ولی کسانی که به خدا نزدیکتر هستند به همان نسبتی که نزدیکتر هستند از نعمت‌هایی که دارند لذت دائمی و عمیق و کامل خواهند برد.

دنیا به سایه‌ای تشبیه شده است که اگر دنبال آن بدوید از شما دور خواهد شد و اگر از او فرار کنید دنبال شما خواهد آمد.

برای همین است که دنیای غربی که از دین و معنویت و خدا دور شده است روانشناسی مبتنی بر آن هر چند در ظاهر مفید است ولی فقط در همین حد می‌ماند و چون عمیقی ندارد این آرامش ظاهری بسیار کوتاه و سطحی خواهد بود و به کوچکترین مشکلی از دست خواهد رفت. ولی روانشناسی مبتنی بر معارف و آموزه‌های اسلامی چون به روح و ریشه می‌پردازد لذت و آرامشی هم که به ارمغان می‌آورد دائمی و عمیق و کامل خواهد بود.

حال خودتان انتخاب کنید. لذت و آرامش دائمی و عمیق و کامل یا لذت و آرامش موقت و سطحی و ناقص!



کلمات کلیدی : لذت، وظیفه، اضطراب، دنیا، آخرت، ترس، ناامیدی، استرس، دلهره، مثبت اندیشی، روانشناسی اسلامی، روانشناسی