تربیت فرزند - 1
نوشته شده توسط محسن مقدس زاده در تاریخ شنبه 94/12/15
باید به این نکته توجه کرد که «فرزندان ما معمولا (استثناء همیشه وجود دارد) آنگونه میشوند که ما هستیم نه آنگونه که ما می خواهیم» به عبارت دیگر اگر رفتار یا عقیده یا حالت یا حسی یا ... در ما ملکه شده و آنقدر ریشهدار شده باشد که گویی جزئی از وجود ماست معمولا چنین رفتار یا عقیده یا حس یا حالتی یا ... به فرزندان ما هم انتقال خواهد یافت. مثلا پدر و مادری که خود محب یا عاشق ائمه علیهم السلام هستند (نه فقط از ایشان خوششان بیاید) معمولا فرزندانی محب یا عاشق تربیت میکنند. زنی که عاشق حجاب به عنوان یکی از دستورات معبود متعال است معمولا دخترانی عاشق حجاب و محجبه تربیت میکند. ولی پدر و مادری که آرزوهای خود را در فرزندانشان جستجو میکنند معمولا به اهدافشان نمیرسند. مثلا پدر و مادری که خودشان عاشق علم و دانش نیستند معمولا فرزندانشان عاشق علم و دانش نیستند.
مثالی دیگر: گاهی پدر و مادرها گلهمند هستند که چرا دخترانشان محجبه نیستند. وقتی ریشهیابی میکنیم در مییابیم که مثلا حجاب از نظر این پدر و مادر گرامی در حد یک عمل مطلوب نه الزامی مورد توجه است و چه بسا کارهایی مانند مسواک زدن و رعایت بهداشت و درس خواندن برایشان مهمتر از رعایت حجاب و حتی الزامی است. به همین جهت وقتی دختر چنین پدر و مادری مسواک نمیزند یا درس نمیخواند شدیدا مورد توبیخ و تحقیر عمل قرار میگیرد1 ولی همین دختر اگر در رعایت حجاب سستی به خرج دهد تنها به توصیهای اکتفاء میکنند!
پ.ن1: تحقیر عمل یا فکر و عقیده زشت و ناپسند یکی از ارکان نهی از منکر است. توجه داشته باشیم که در نهی از منکر باید عمل مورد تحقیر قرار بگیرد و حقیر بودن آن بروز و ظهور داده شود (اولین مرتبه نهی از منکر که اعراض قلبی است) ولی شخص و کسی که کار منکر و زشت را انجام داده است مورد احترام و مهربانی قرار بگیرد.
کلمات کلیدی : نهی از منکر، امر به معروف، تحقیر، امر به معروف و نهی از منکر، اعراض قلبی، تربیت، حجاب، پدر، مادر، تربیت فرزند، فرزند، ملکه، توبیخ