ازدواج مجدد - 2
نوشته شده توسط محسن مقدس زاده در تاریخ چهارشنبه 94/8/20
متاسفانه یکی از اعمالی که از نظر دین زشت و ناپسند نیست ولی در جامعه زشت و ناپسند شمرده میشود و این زشتی به دین نسبت داده می شود عمل ازدواج مجدد است. وقتی عملی به این شکل درآید مصداق بارز بدعت است که مهمترین واجب و وظیفه هر مسلمان مومنی مبارزه و مقابله با آن است. چرا که امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین واجبات هستند و بالاترین مصداق نهی از منکر مبارزه با بدعت و تحریف و تغییر دین و احکام دین است. بنده تاکنون در هیچ یک از احکام دین بدعت را تا حدی که در ازدواج مجدد جدی است مشاهده نکرده ام. این زشت انگاری ازدواج مجدد تا حدی است که بسیاری از مسلمانان ایرانی (بخصوص خانمها) ازدواج مجدد را بسیار زشتتر و بدتر از قتل و دزدی می دانند در حالی که در بسیاری از بدعتهای دیگر چنین نیست.
تذکر این نکته ضروری است که مقابله و مبارزه با بدعت و تغییر و تحریف دین و هر یک از احکام دین (حتی یک حلال کم اهمیت) از مبارزه با هر منکر و گناه دیگری مهمتر و بالاتر است و حداقل مبارزه هم مخالفت قلبی و درونی و زبانی و بیان آنچه نظر دین است می باشد.
به همین جهت چند نکته را در مورد ازدواج مجدد بیان می کنم:
اولا ازدواج مجدد حلال است و از نظر اکثر مراجع از ابتدا تاکنون حتی خوب و پسندیده است و چنین حلالی با حلالی مانند طلاق که مکروه و زشت است تفاوت بسیاری دارد.
ثانیا چه مرد و چه زن و چه کوچک و چه بزرگ و... باید عقاید و رفتار و اخلاقمان را با دین سازگار کنیم نه اینکه دین نظراتش را با ما سازگار کند.
ثالثا ازدواج مجدد هم مانند هر حکم دیگری شرایطی دارد که اگر با توجه به شرایط انجام شود به نظر اکثر مراجع عمل خوب و پسندیده و پربرکتی است و اگر بدون در نظر گرفتن شرایط انجام شود مانند هر حکم دیگری که شرایطی دارد قطعا ممکن است به عکس آن تبدیل شود. مثلا نمازی که با ریا خوانده شود علاوه بر بطلان نماز مرکتب عمل زشت ریا هم شدهایم یا نمازی که بدون وضو انجام شود.
رابعا با توسط به شرایط فعلی جامعه ایران به نظر می رسد اکثریت مردان و زنان شرایط ازدواج مجدد را ندارند. البته نداشتن شرایط فقط منحصر به ازدواج مجدد نیست و در ازدواج اول هم وجود دارد و این عدم دارا بودن شرایط هم بیشتر ریشه در کوتاهی در آموزش و تقوای الهی دارد و نه مسائل مالی و پر واضح است که برای به دست آوردن تقوی هم نیاز به آموزش وجود دارد.
خامسا انجام یک عمل حلالی که از نظر دین هیچ زشتی ندارد، بلکه با توجه به نظر اکثر مراجع با رعایت شرایطش خوب و پسندیده است نیاز به نیت دیگری (مانند کمک به دیگران و ...) ندارد. کمک مالی به دیگران نیاز به ازدواج ندارد و خودش عمل جداگانه ای است که میتواند بدون ازدواج هم انجام شود. وقتی دین بگوید که ازدواج مجدد با رعایت شرایط عمل خوب و پسندیدهای است یعنی خودش به تنهایی خوب و پسندیده است نه به ضمیمه کار دیگری مانند کمک مالی به دیگران یا نیت سرپرستی یک خانم محترم و با آبرو.
سادسا علاوه بر حکم اصلی ازدواج مجدد بهترین نیتهایی که می تواند همزمان با اصل ازدواج مجدد به این عمل ضمیمه شوند قصد مقابله با بدعت و فرهنگ اشتباهی است که به دین هم نسبت داده می شود؛ چرا که ازدواج مجدد از نظر دین زشت و ناپسند نیست و در جامعه زشت و ناپسند شمرده می شود و این زشت بودن به دین نسبت داده می شود. امر به معروف و نهی از منکر بزرگترین واجبات است و بزرگترین مصداق نهی از منکر مبارزه با بدعت میباشد و مهمترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر مبارزه عملی با منکر و تشویق عملی به مصداق صحیح و درست معروف است. همچنین یکی از قصدهای زیبا و مهم قصد رفع نیاز جنسی و عاطفی یک خانم محترم است که نمیخواهد مرتکب گناه شود. مخصوصا خانم های مطلقه یا بیوهای که معمولا بیشتر احساس نیاز میکنند.
سابعا مخالفت بانوان با همسر دوم در روایات بسیاری تعبیر به حسادت و با کفر مقایسه شده است و این نشانه شدت زشتی این حس در وجود بانوان است. اگر خانم محترمی دین خود را از روی دلایل محکم قبول کرده است قطعا با یک مراجعه ساده به فرمایشات معصومین به کثرت و شدت توبیخ در این زمینه توسط ائمه علیهم السلام پی خواهند برد و حتی لحظهای حاضر به تحمل این حس نخواهند شد. البته باز متذکر می شوم که زشتی این حس دلیل به تشویق و ترویج ازدواج مجدد نیست. چرا که از طرفی ازدواج مجدد عمل واجبی نیست و حداکثر مستحب است و از طرف دیگر بسیاری از مردان و زنان شرایط این کار را ندارند. به عبارت دیگر مرد چه ازدواج مجدد نماید یا تا پایان عمر تک همسری را اختیار کند این حس زشت و ناپسند میباشد و برای یک خانم محترمه مومنه شایسته نیست که با چنین حسی کنار بیاید.
با توجه به این مسائل، حساسیتی که زن به ازدواج دوم مرد دارد و به همین علت سرخورده و دل شکسته میشود و ضربه روحی و روانی میخورد نه تنها مهم نیست بلکه شایسته مذمت و توبیخ نیست میباشد. مانند مادری که به علت حسادتی که نسبت به عروسش دارد ضربه روحی و روانی بخورد یا عروس نسبت به مادرشوهر. علاوه براین رنجش و آزاری که شخص حسود به علت حسادت به شخص مورد حسادت وارد میکند این حس چه بسا موجب ایجاد دین و حق الناس بر گردن شخص حسود شود. مادری که به عروسش حسادت می ورزد علاوه بر اینکه ضربه روحی و روانیاش اهمیتی ندارد بلکه به علت آزاری که با حسادت به پسر و عروسش وارد میکند شایسته مذمت است و چه بسا حق الناس برگردن او باشد.
باید به این نکته هم اشاره کرد که ممکن است به علت رعایت مصلحت زندگی و مصالح دیگر، مرد موظف باشد که از ازدواج مجدد پرهیز کند؛ این پرهیز از حق حلال نشانه شدت ظلم است. به عبارت دیگر وقتی کسی از حق حلال خودش به علت ترس از ضرر جانی و مالی و آبرویی پرهیز میکند این ترک و پرهیز از حق حلال ظلم و حق الناسی است که برگردن شخص ظالم میآید. کسی که مانع خروج دیگری از منزلش و برای استفاده از حق حلال میشود ظلم کرده است و اگر شخص صاحب حق به علت این تهدید از استفاده از حقش منصرف شود این انصراف نشانه شدت ظلم شخصی است که تهدید به این کار کرده است و اگرتهدید خود را عملی کند قطعا ظلم بیشتری کرده است. بهترین راه منصرف کردن کسی از حق حلالش محبت و نرمش و ملایمت است و هرگونه تهدید به ضرر جانی و مالی و آبرویی و یا عملی کردن این تهدیدها ظلمی است که گاهی قابل جبران هم نیست.
کوتاه سخن اینکه حفظ کانون خانواده از نظر اسلام اهمیت بسیاری دارد ولی حفظ کانون خانواده در گرو رعایت حقوق دیگران است. اگر کانون خانواده از هم بپاشد مقصر اصلی کسی که از از حق خود تجاوز کرده است.
ثامنا از طرف دیگر مردانی که با عدم رعایت نکات و شرایط ازدواج مجدد اقدام به این کار میکنند و با عمل نسنجیده خود چهره این عملی که از نظر دین ناپسند نیست را زشت و کریه نشان میدهند در پیشگاه خدا باید پاسخگو باشند.
تاسعا وقتی عملی تبدیل به بدعت شود انجام شکل و صورت صحیح آن عمل نیاز به دقت بالا و رعایت نکات مهمی دارد. چه بسا شرطی که در حالت عادی مستحب میباشد وقتی که عمل تبدیل به بدعت شده باشد رعایت آن شرط واجب باشد. هرگونه رفتار نسنجیده در مورد ازدواج مجدد یا هر بدعت دیگری ممکن است بهانه دست بدخواهان دهد و موجب تثبیت بیشتر نظر آنها در جامعه باشد. همانطور که اگر کسی بخواهد به منطقه جنگی برود باید آموزشهای خاصی ببینید و بسیار مراقب باشد که به سادگی جان خود را از دست ندهد در حالی که در حالت عادی و غیرجنگی نیاز به این حد از احتیاط و دقت نبود در مبارزه و مقابله با بدعت هم که مبارزه با تحریف و تغییر دین است نیاز به افراد آموزش دیدهای داریم که عالم و عامل به نکات و ظرایف بسیاری باشند. همانطور که در شرایط جنگی از حضور رزمنده های زیاد استقبال می کنیم در موقع مبارزه با بدعت هم از حضور تعداد زیادی از افرادی که با مبارزه عملی و لفظی و ... با بدعت مبارزه کنند و نمونه زیبا و شایستهای از حکم دین را به جامعه عرضه کنند نیاز داریم ولی از طرف دیگر همانطور که در شرایط جنگی حتی در صورت نیاز از حضور افراد آموزش ندیده جلوگیری میشود در مبارزه با بدعت هم کسانی که عالم یا عامل به نکات و ظرایف لازم نباشند حق انجام بدون آموزش یا دقت کافی را ندارند.
عاشرا در مورد رعایت شرایط ازدواج مجدد از جمله عدالت هم باید عرض کنم که عدالت یک مفهوم مبهمی نیست که هر کسی برداشت خود را از آن داشته باشد. هر حکمی که توسط دین داده شده است شرایط آن دقیقا ذکر شده است. در مورد عدالت هم مصادیق لازم و مطلوب عدالت کاملا در قرآن و روایات بیان شده است تا جای هیچ شبهه و بهانهای وجود نداشته باشد. عدالتی که قابل انجام نباشد قطعا از طرف خدای حکیم به عنوان شرط بیان نمیشد. اگر قرار بود جز معصومین کسی نتواند عدالت را رعایت کند قطعا چنین عملی نه تنها مستحب بلکه حتی مکروه هم نمیشد و قطعا چنین عملی حلال نمیبود. حلال بودن عملی دلیل بر این است که شرایط آن توسط مردم عادی می تواند رعایت شود. عدالتی هم که در قرآن فرموده شده است که قابل انجام نیست در حقیقت تذکر به ماست که چنین عدالتی شرط عمل حلال ازدواج مجدد نمیباشد و توقع چنین عدالتی را نداشته باشیم.
کلمات کلیدی : حق، امر به معروف و نهی از منکر، بدعت، ازدواج مجدد، ازدواج، حسادت، کفر، حق الناس، ظلم، عدالت