سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هدف خلقت انسان

هدف خلقت انسانقطعا هر حکمی که در دین وجود دارد دلیل یا دلایلی دارد. این دلیل یا دلایل به دو گروه دلیل اصلی و دلایل فرعی تقسیم می شوند. دلیل اصلی همانا آزمون بندگی و میزان تسلیم ما در درگاه حضرت حق است که با تسلیم بودن در مقابل حق ، ملکه حق پذیری در ما به وجود آید و با ایجاد چنین ملکه‌ای حضرت حق در وجود ما متجلی شود و ما ، او شویم و او ، ما شود در حالی که او اوست و ما ، ما هستیم - مع کل شیء لابمقارنة و غیر کل شیء لا بمزایلة (نهج البلاغة - خطبه اول) - و بدین ترتیب مشمول رحمت بیکران خدا قرار بگیریم.  
 این دلیل به عنوان دلیل اصلی در تمام احکام و دستورات خداوند متعال وجود دارد و هدف اصلی از تمام احکام و دستورات او همین است و به عبارت واضحتر هدف از خلقت انسان چیزی جز این نیست. 

در کنار دلیل و هدف اصلی از احکام و دستورات دینی دلایل و اهداف فرعی هم وجود دارند که هر چند در سیر رسیدن به هدف اصلی ممکن است وجود داشته باشند ولی به هر حال الزامی هم برای بودنشان نیست. چنانچه بعضی از دستورات پرودگار متعال فقط همان دلیل و هدف اصلی را دارا بوده و هیچ دلیل و هدف فرعی دیگری نداشته‌اند. نمونه بارز آن فرمان خدا به حضرت ابراهیم در مورد ذبح حضرت اسماعیل است. دستور به ذبح حضرت اسماعیل تنها و تنها برای آزمودن بندگی و درجه تسلیم حضرت ابراهیم بوده است و هیچ دلیل و هدف فرعی نداشته است و به همین دلیل هم وقتی هدف اصلی محقق شد اصل دستور هم منتفی شد و گوسفندی جهت ذبح جایگزین حضرت اسماعیل شد. در واقع دلایل و اهداف فرعی ، دلیل و هدف بودنشان نسبی هستند و تنها هدف اصلی است که در واقع هدف است.

به عنوان مثال وقتی ما قصد داریم برای زیارت به مشهد برویم ، هدف اصلی ما رسیدن به شهر مشهد و زیارت قبر مطهر امام رضا می باشد. حال اگر بخواهیم با ماشین یا قطار به این سفر برویم ناچار باید از برخی شهرها عبور کنیم. به عبارت دیگر شهرهای بین راه هم به نوعی هدف ما می ‌شوند که باید برای رسیدن به هدف اصلی که همانا رسیدن به مشهد است به ترتیب به آن هدف ها هم برسیم و البته از آنها عبور کنیم تا به هدف اصلی نزدیکتر و نزدیکتر شویم. ولی با اینکه به نوعی شهرهای بین راه هم هدف ما می شوند ولی همه اینها به خاطر رسیدن به هدف اصلی است. حال اگر مثلا به جای راه خاص خواستیم از راه دیگر زمینی برویم باز هدف اصلی سر جای خودش است ولی اهداف فرعی به خاطر عوض شدن راه تغییر خواهند کرد و دیگر نباید از شهرهای قبلی عبور کرد و باید از شهرهای دیگری عبور کرد. البته مقاصدی هم ممکن است در عبور از شهرهای بین راه مانند استفاده از آب و هوای آن یا آشنایی با تاریخ و مردم و ... آن شهر هم وجود داشته باشند که هر چند در کنار هدف رسیدن و عبور از آن شهر می تواند هدف باشد ولی هیچ ربطی به هدف اصلی ندارد. به عبارت دیگر رسیدن و عبور از آن شهر برای رسیدن به هدف اصلی در صورتی که 
می خواستیم از این مسیر  به مشهد برسیم لازم بود ولی استفاده از آب و هوای آن شهر یا کسب اطلاعات در مورد تاریخ و مردم آن شهر برای رسیدن به مشهد لازم نیست و ربطی به هدف اصلی ندارد. حال اگر خواسته باشیم که به جای راه زمینی از راه هوایی برویم دیگر نیازی به عبور مستقیم از هیچ کدام از شهرهای قبل را نداریم و این بار از راه دیگری (مسیر هوایی) باید به شهر مشهد برسیم. البته به بیان دقیقتر هدف اصلی ما زیارت حرم امام رضا است و رسیدن به مشهد هم به نوعی هدف فرعی است ولی تفاوت این هدف فرعی با اهداف فرعی دیگر این است که چون حرم امام رضا در شهر مشهد قرار دارد ناچار حتما باید برای رسیدن به هدف زیارت حرم امام رضا به شهر مشهد هم برسیم و به عبارت دیگر هر چند رسیدن به مشهد هم هدف فرعی است ولی هدف فرعی است که نمی توان بدون رسیدن به آن به حرم امام رضا رسید.


در مورد احکام و دستورات دینی هم به همین صورت است و در موردشان باید به چند نکته توجه کرد:

اولا:هدف اصلی از انجام احکام دینی همانا آزمون بندگی خداست که البته همین آزمون بندگی خدا هم در مقابل تجلی حق در وجود ما هدف فرعی است ولی هدف فرعی که ناچار باید به آن برسیم.

ثانیا:به غیر از هدف اصلی و اهداف فرعی لازم باقی اهداف فرعی لزومی به بودنشان نیست و فقط در مسیر رسیدن به هدف اصلی ممکن است وجود داشته باشند و این بدین معنی است که ممکن است یک حکم دینی هیچ دلیل دیگری جز آزمودن بندگی ما نداشته باشند. پس باید مراقب بود که به آفت دلیل تراشی های فرعی برای احکام دینی گرفتار نشویم. چرا که ممکن است اصلا دلیل دیگری نداشته باشد.

ثالثا:در ترویج و تبلیغ دین نیز باید مراقب باشیم که برای جذب دیگران اگر هم دلایل فرعی را بیان می کنیم همواره متذکر شویم که هدف و دلیل اصلی چیست.

رابعا:اگر دلایل فرعی را از عقل خودمان بیان می کنیم و با عقل خودمان به آن نتایج رسیده?ایم با توجه به خطاپذیر بودن انسان ممکن است به اشتباه آنرا دلیل حکم بدانیم. پس در یافتن عقلی دلایل فرعی احکام هم باید دقت فراوان کنیم و بدون تخصص و علم و دقت کافی و در جایی که دلیل ما یقینی نیست دست به این کار نزنیم که بسیاری گرفتار این آفت شده اند.

خامسا:فرق بین دلایل فرعی غیر لازم ، اما مربوط به هدف اصلی با اهداف فرعی که ربطی به هدف اصلی ندارند را درک کنیم و سعی در ربط دادن آنها به هدف اصلی را نداشته باشیم.

برای روشنتر شدن مقصود به عنوان نمونه می توان حرمت نگاه به موی سر زن نامحرم مسلمان را عنوان کرد. از طرفی هدف اصلی از این دستور دینی آزمودن بندگی و درجه تسلیم ما در مقابل خداست ولی آیا می توان مثلا جلوگیری از تهییج شهوت از طریق غیرهمسر و افتادن در فساد را به عنوان دلیل فرعی برای این حکم بیان کرد؟ قطعا خیر! چرا که اگر یکی از دلایل فرعی این حکم جلوگیری از تهییج شهوت توسط غیرهمسر و افتادن در فساد باشد چرا همین حرمت نگاه کردن به موی سر زن مسلمان در حالی که هیچ تهییج شهوتی هم وجود ندارد و خوف افتادن به فساد هم در آن نیست پابرجاست!؟ و یا اگر این حکم حرمت نگاه کردن چنین دلایلی دارد چرا نگاه کردن به موی سر زن غیرمسلمان بدون شهوت و خوف به فساد افتادن حرام نیست!؟ در اینجا درست است که در بعضی از جاها این حکم از تهییج شهوت و افتادن در گناه بالاتر جلوگیری می کند ولی این دلیل ، دلیل حرمت نگاه کردن به موی زن مسلمان نامحرم نیست.
در مقابل حرمت نگاه کردن به موی زن نامحرم مسلمان نگاه کردن به فیلم مستهجن و شامل روابط جنسی هم حرام است. در اینجا هم هدف اصلی از این دستور دینی آزمودن بندگی و میزان تسلیم ما در مقابل خداست اما در اینجا جلوگیری از تهییج شهوت و خوف افتادن در فساد و گناه بالاتر یکی از دلایل آن است. چرا که اصل نگاه کردن به فیلم غیر زنده حکم نگاه کردن به خود انسان را ندارد و به عنوان اولی حرام نیست ولی به خاطر تهییج شهوت توسط غیر همسر حکم به حرمت آن می شود. به عبارت دیگر دلیل حرمت نگاه کردن به فیلم مستهجن و شامل روابط جنسی وجود تصویر عریان و ... مرد یا زن نیست بلکه دلیل حرمت آن تهییج شهوت توسط غیرهمسر و خوف افتادن در گناه بالاتر است.



کلمات کلیدی : حق، هدف خلقت انسان، هدف خلقت، هدف، عبودیت، بندگی، تسلیم، تسلیم در مقابل خدا، دین، احکام، عقل، خدا، حق پذیری، رحمت خدا، دستورات دینی