سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امر به معروف و نهی از منکر - 8

نکته اول: یکی از نکاتی که در نهی از منکر باید توجه جدی به آن شود جدا کردن حساب گناهکار از گناه است. ما گناه را باید تحقیر کنیم (چون حقیر است) ولی گناهکار را نباید تحقیر کنیم.

 مثال: فرض بفرمایید برادر بنده که بسیار هم دوستش دارم معتاد است (البته برادری ندارم) اعتیاد عمل حقیری است و بنده لازم است این عمل را تحقیر نمایم. از طرفی نباید برادر خود را تحقیر نمایم. در چنین شرایطی بنده عبارات و الفاظی را به کار خواهم بود که هم اعتیاد را تحقیر کرده باشم و هم نسبت به شخص برادر بنده محترمانه باشد. مثلا می‌توانم بگویم؛ برادر من، عزیز من، قربانت شوم؛ چرا این کار را انجام می دهی (با حالت تحقیر آمیز)  

 

نکته دوم: نکته مهمتر این است که اولین مرتبه نهی از منکر تذکر زبانی نیست بلکه اعراض قلبی است. این مرتبه از نهی از منکر هم عوارض و تبعات کمتری دارد و هم تاثیر عمیقتری. اگر اقلیت مومنین در جامعه به این مرتبه از نهی از منکر ملزم باشند قطعا بسیاری از گناهان در سطح جامعه به چشم نمی خورد. 

مثال: فرض بفرمایید یک فرد محترم و دوست عزیزی آلوده به لجن شده است. برخورد ما با او چگونه است؟ قطعا هم نکته اول را رعایت خواهیم کرد و هم نکته دوم را. چون باور به زشت بودن لجن داریم؛ یعنی هم شخصیت این دوست عزیز را محترم خواهیم شمرد و هم حالت ما چنان خواهد بود که او در خواهد یافت که ما نسبت به آلودگی که او دارد حس خوبی نداریم. این همان جدا کردن حساب کسی که آلودگی دارد (چه آلودگی باطنی و چه ظاهری) از خود آلودگی و نیز انتقال این حس که ما نسبت به آلودگی او حس خوبی نداریم حتی بدون تذکر زبانی است.

مثالی در مورد اثر و اهمیت اولین مرتبه نهی از منکر که متاسفانه از طرف اقلیت مومنین مورد غفلت قرار گرفته است عرض می نمایم: فرض کنید در یک شهر مذهبی یک پیرمردی با لباس سر تا پا سرخ و شلوارک دوست داشته باشد از خانه خارج شود ولی معمولا چنین نمی‌کند؟ چرا!؟ علت واضح است. چون حتی اگر کسی تذکری هم به اون ندهد همین نگاه سنگین و عاقل اندر سفیهانه مردم به او چنان فضای روانی برای او ایجاد خواهد کرد که برای اینکه تحت فشار چنین فضای روانی قرار نگیرد از میل و خواسته خود منصرف خواهد شد. 

متاسفانه در جامعه ما معمولا کسانی که تقیدات دینی ندارند با تمسخر و تحقیر همین کار را نسبت به مومنین می‌کنند که البته در تحقیر و تمسخر آنها شخص هم تحقیر می شود در حالی که قسمت خوب و مثبت این کار باید ابزاری در دست مومنین باشد نه افراد مخالف تقیدات دینی.

بارها شنیده‌ام که افراد مومن و مذهبی شکایت و گلایه دارند که فضای جامعه به طوری است که اگر آنها تقیدات مذهبی داشته باشند از نظر روانی و عصبی تحت فشار قرار می گیرند. برای رهایی از فشار چنین نهی از معروف‌هایی باید فقط و فقط به اولین مرتبه نهی از منکر پناه برد. اگر ما نسبت به منکر و گناه بی‌تفاوت باشیم گناهکاران نسبت به ما بی تفاوت نخواهند ماند. اگر ما گناه را تحقیر نکنیم (با حفظ احترام گناهکار) آنها عمل درست و صحیح ما را تحقیر خواهند کرد و اینجاست که هم در بیرون، گناه جامعه را فراخواهد گرفت و هم ما با این همه فشار روانی و عصبی از پای درخواهیم آمد. نهی از منکر یک جنگ است (جنگ با گناه نه گناهکار) در میدان جنگ اگر حمله نکنیم مورد حمله قرار خواهیم گرفت. کسی که در میدان جنگ بدون ضرورت عقب نشینی می‌کند قطعا فشارها بر او بیشتر از وقتی خواهد بود که حمله می کند. به عبارت دیگر بهترین دفاع حمله است. اگر ما نهی از منکر را ترک کنیم قطعا ظالمین و فاسقین بر ما مسلط خواهند شد و هر چه دعا کنیم مستجاب نخواهد شد. چرا که دعای کسی مستجاب می‌شود که در حالت اضطرار و جدیت باشد و کسی که بدون عمل به وظیفه خود دعا می‌کند قطعا دعایش هم از ته دل نخواهد بود. این است که می‌فرمایند مهمترین مانع استجابت دعا گناه است. کسی که گناه می کند و دعا می‌کند که خدا از راه حلال نیاز او را برطرف کند در دعای خود صادق و جدی نیست. چرا که اگر واقعا معتقد بود که نیاز حقیقی او با حلال برطرف می‌شود به سمت گناه نمی رفت. پس کسی که به سمت گناه رفته است چندان در خواستن حلال جدی نیست. مانند کسی که در حالت عادی تشنه است و کسی که بعد از کار سخت در تابستانی که مقارن با ماه مبارک رمضان است تشنه است. قطعا هر دو تشنه هستند ولی این کجا و آن کجا!؟



کلمات کلیدی : نهی از منکر، امر به معروف، تمسخر، تحقیر، امر به معروف و نهی از منکر، اعراض قلبی، تذکر زبانی، گناه، تذکر لسانی، لجن، عاقل اندر سفیه