سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عرف و نظر مردم و نظر اکثریت و ... از نظر دین

مردمقطعا چه از نظر دلایل قطعی عقلی و چه از نظر دین نظر مردم در هر جا و هر شرایطی محترم نیست. چه اینکه در بسیاری از جاها در قرآن و روایات از تبعیت از نظر اکثریت و پیروی از حدس و گمان نهی شده است و همچنین از نظر عقلی هم دلیلی برای اینکه نظر اکثریت و عرف و نظر مردم مطلبی را صحیح یا غلط کند وجود ندارد و صرفا یک ادعای بی‌پایه است.
البته این به معنی آن نیست که دین کلا به نظر مردم و عرف و نظر اکثریت بی اعتنا است. بلکه مانند هر عمل دیگری در مورد تبعیت و توجه به عرف و نظر مردم احکام پنجگانه وجود دارد.
در زیر به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود. 
 

  1. جایی تبعیت از عرف واجب و لازم است و تخلف از آن حرام است. مانند اینکه اگر مردم از خوردن چیزی تنفر داشته باشند خوردن آن چیز حتی اگر برای دیگری هم تنفرآمیز و چندش آور نباشد ولی به دستور دین موظف است طبق نظر مردم و جامعه در این مورد خاص رفتار نماید و اگر آن خوردنی را بخورد کار حرامی مرتکب شده است. یا مانند لباس شهرت که پوشیدن آن حرام است. لباس شهرت لباسی است که در جایی که از طرف دین دستور واجب یا مستحبی در مورد لباس خاصی وارد نشده باشد (مانند لباس احرام و حجاب خانم‌ها و حجاب آقایان) پوشیدن لباسی که چه از نظر دوخت یا رنگ یا ... از نظر جامعه و عرف در شأن پوشنده آن نیست و عرف کاملا با آن مخالف است پوشیدن آنها حرام است.
     
  2. جایی تبعیت از عرف حرام است و مقابله و مبارزه با آن واجب و لازم است. مانند جایی که فرهنگ ضددینی در جامعه حاکم است که باید به شیوه‌های مختلف امر به معروف و نهی از منکر با آن مبارزه کرد که بنا به فرموده حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام همه کارهای نیک از جمله جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره‌ای در مقابل دریاست!!! بالاترین و مهمترین مصداق نهی از منکر هم مبارزه و مقابله با بدعت هست (هر چند به ابراز مخالفت زبانی) بدعت به کاری می‌گویند که از جانب خدا امر یا نهی نسبت به آن وجود نداشته باشد ولی کسی آن را به خدا و دین خدا نسبت دهد و بدترین بدعت این است که یک بدعت در جامعه به صورت فرهنگ در آید. یکی از واضحترین مصدایق بدعت قبیح شمرده شدن ازدواج مجدد است. از نظر اسلام و نیز بسیاری از مراجع ازدواج مجدد مستحب و نیک و پسندیده و زیبا است و از نظر عده کمتری مباح است. به هر حال مانند طلاق نیست که از نظر دین با اینکه حلال است زشت باشد و کراهت شدید داشته باشد. همچنین واضح و مسلم است که هر واجب و مستحبی و هر حکمی در دین شرایط خاصی را دارد که دین به ریزترین آنها اشاره کرده است. پس یا اصل قبیح شمردن ازدواج مجدد به خاطر نسنجیده عمل کردن بعضی و نیز دلیل تراشی و شرط گذاشتن در مورد آن در جایی که در دین چنین شرایطی وجود ندارد و همچنین نادیده گرفتن شرایط آن در جایی که چنین شرایطی هستند و نسبت دادن اینها به دین مصداق بدعت است که یکی از بدترین و مهمترین گناهان کبیره است که حتی اگر به صورت فرهنگ و عرف جامعه هم در آید نه تنها مبارزه و مقابله با آن کم اهمیت نمی‌شود بلکه به اهمیت آن افزوده می‌شود. چه اینکه امام شهید ما در مبارزه با بدعت جان و مال و آبروی خود و نزدیکان و یاران خود را فدا کردند.
     
  3. جایی تبعیت از عرف مستحب و پسندیده است و مخالفت با آن مطلوب نیست. مانند صله ارحام و توجه و سر زدن به نزدیکان و اقوام که هم از نظر دین مطلوب است و البته در حدی که قطع رحم نشود واجب است و هم از نظر جامعه و عرف مطلوب است. در چنین مواردی موافقت با عرف پسندیده و مخالفت با آن در جایی که از نظر عرف قبیح شمرده شود مطلوب نیست.
     
  4. جایی تبعیت از عرف مکروه و ناپسند است و موافقت با آن مطلوب نیست. مانند بسیاری از رسوم و سنت‌های ناپسندیده؛ مانند رسومی که جلوی ازدواج راحت و آسان جوانان را می‌گیرند. البته این مکروه یا ناپسندیده بودن در جایی است که چنین رسومی حرام نباشد (مانند زینت کردن عروس در مقابل نامحرم و جلب توجه کردن لباس او برای نامحرم یا وجود موسیقی حرام و آزار حرام همسایه‌ها با ایجاد سر و صدای مزاحم و ...) که اگر چنین باشند جزء مورد دوم هستند.
     
  5. جایی تبعیت از عرف و یا مخالفت با آن هیچ تفاوتی ندارند. نه تبعیت از عرف نه مخالفت با آن امتیازی دارند. مانند بسیاری سنت‌ها و رسومی که اگر هم نمی‌بودند نه مشکلی برای جامعه ایجاد می‌شد و نه با بودنشان مشکلی از آن حل می‌شود.


    پس تبعیت از نظر مردم به خودی خود نه خوب و پسندیده است و نه ناپسند و زشت. بلکه طبق شرایط مختلف می‌تواند حکم آن متغیر باشد. البته از نظر کسانی که ادعای عقل و تفکر عقلایی دارند جز اصرار بر نظر بی دلیل هیچ دلیلی برای تبعیت بی‌چون و چرا از عرف وجود ندارد.



کلمات کلیدی : عقل، مغالطه، عرف، حرام، احکام خمسه، واجب، مستحب، مکروه، لباس شهرت، بدعت، ازدواج مجدد، ازدواج دوم، صله ارحام، رسوم ناپسند، فرهنگ غلط